داستانک

𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 𝒩𝒶𝒻𝒶𝓈 · 1403/5/24 18:49 ·

بریم برای یه داستانک ترسناک...

یه شب دختری در یک قبرستان موجود ماورالطبیعی رو  میبینه 
اون موجود ازش میخواد که موضوعه دیده شدنش توسط دختر رو برای هیچکس تعریف نکنه !
سال ها از اون ماجرا میگذره و دختر ازدواج میکنه و موضوع رو برای همسرش تعریف میکنه 
همسرش  سرش رو  رو به زنش برمیگردونه و با لحنه سردی میگه 
"مگه بهت نگفته بودم واسه کسی تعریف نکن؟(: "

قبول دارین خیلی پشم ریزون و عجیب بود؟؟